سلام!!

سلام

سلام عشق، عزیزم! تناقض است وجودم

و اینکه مردم و... من هیچ وقت زنده نبودم

و دستهای تو اکنون تمام پیکر من را

نواخت، زیر میان پرده های روح کبودم

و حرفهای تو اینگونه تلخ، مثل سکوتت

و من که رو به تو آغوش امن و گرم گشودم

**

سلام عشق؛ عزیزم سلام کن! که بگویم

ازاین سکون سفرهای دور و زود به زودم

که محرمم به خودم در حضور آینه هایم

و محرمم به تو بیش از گلیم و حد و حدودم

و سحت نیست که از بین حرفهام بفهمی

که ربط داشت وجودت، به هر سقوط و صعودم

**

همیشه طعم تماشای چشم توست که بکر است

درون آینه ات کاش انعکاس تو بودم


بدون حرف اضافه ای

تنها گرگی!

سلام!

خیلی دلم میخواد که تو این پست کارهای کوتاهمو بذارم، با اینکه این چند تا شعر مربوط به سالهای قبل هستن اما یهو دلم خواست دیگه... بی هیچ دلیلی



1

می بندی

و تا دوباره بگشایی

زنده خواهم ماند

مرگ

شبیه چشمهای توست


2

تنها گرگی

به دندان بگیرد

شرف دارد به اینکه

سگ های زیادی

بو بکشند

قلب تو را...


3

برای محمود نائل

خورشید هم که بگویی

او

ماه می شنود

ماه  مینویسد

زمین!

زیر پای او

برای خودت می چرخی


4

متاسفم خانم!

اگر گردنم را

ببوسی

از هر سنگی هم که باشم

قلقلک ام میگیرد


ممنون!